بصیرت یعنی اینکه بدانیم: شمری که از حسین (ع) سر برید همان جانباز صفین است که تا مرز شهادت پیش رفت

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 33
بازدید هفته : 62
بازدید ماه : 62
بازدید کل : 33608
تعداد مطالب : 53
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->



font face="Tahoma" style="font-size: 9pt">
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 53
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1
:: باردید دیروز : 33
:: بازدید هفته : 62
:: بازدید ماه : 62
:: بازدید سال : 376
:: بازدید کلی : 33608
نویسنده : فرزاد آتشکار
سه شنبه 26 خرداد 1394

ا

از مذاکراتی هم که امروز در جریان است، ما ضرری نخواهیم کرد. البتّه بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از] این مذاکرات آن نتیجه‌ای را که ملّت ایران انتظار دارد، به‌دست بیاید، لکن تجربه‌ای است و پشتوانه‌ی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد. ما از مسئولین خودمان که دارند در جبهه‌ی دیپلماسی فعّالیّت میکنند، کار میکنند، قرص و محکم حمایت میکنیم، امّا ملّت باید بیدار باشد، بداند چه اتّفاقی دارد میافتد [تا] بعضی از تبلیغاتچیهای مواجب‌بگیر دشمن و بعضی از تبلیغاتچیهای بیمزد و مواجب - از روی ساده‌لوحی - نتوانند افکار عمومی را گمراه کنند. (12 آبان 1392)

تکلیف ما این است که این دستور مشخص و واضح را عملی کنیم! این تجربه باید در ذهن "همه" مردم به خوبی و به طور واضح ثبت شود؛ همه باید بدانند چه اتفاقی دارد می افتد!
و در این میان، لازم است از همه ی ظرفیتهای کشور مان و فرهنگ غنی اسلامی استفاده کنیم؛ کانون های مساجد، دانشگاه ها، پایگاه های بسیج، هیئت های مذهبی، تشکل های دانشجویی و سایر تریبون ها، بستری هستند که هیچ دشمنی از دشمنان ما در اختیار ندارد و ما از این ظرفیت ها باید استفاده کنیم؛ چنانکه در شکل گیری انقلاب اسلامی هم همین ظرفیت ها نقش شان را ایفا کردند و در زمان انقلاب و جنگ 8 ساله هم همین مراکز دخیل بودند و بعدها 9 دی ها از دل همین حرکت ها به وجود آمدند!


:: بازدید از این مطلب : 174
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : فرزاد آتشکار
دو شنبه 25 خرداد 1394

خداوند متعال برای آن کسانی که وعده‌ی نصرت داده است، شرطی مقرّر فرموده است: وَ اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر؛(۱) اَلَّذینَ اِن مَکَّنّاهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصَلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوة وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبةُ الاُمور.(۲) خداوند متعال چهار شاخص را در این آیه‌ی شریفه برای آن مؤمنانی که قدرت در اختیار آنها قرار میگیرد و از زیر سلطه‌ی قدرتمندان جائر خارج میشوند، معیّن کرده و وعده کرده است که «اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر»؛ خدای متعال قادر است که یک چنین ملّتی را نصرت کند و یقیناً هم نصرت خواهد کرد. از این چهار شرط، یکی نماز است، یکی زکات است، یکی امر به معروف است و دیگری نهی از منکر. هر کدام این چهار خصوصیّت و چهار شاخص، یک جنبه‌ی فردی و شخصی دارند، لکن در کنار آن، یک جنبه‌ی اجتماعی و تأثیر در نظام‌سازی اجتماعی [هم] دارند... امر به معروف و نهی از منکر که در واقع به نوعی زیربنای همه‌ی حرکات اجتماعی اسلام است که «بِها تُقامُ الفَرائِض»؛(۵) امربه‌معروف یعنی همه‌ی مؤمنان در هر نقطه‌ای از عالم که هستند، موظّفند جامعه را به‌سمت نیکی، به‌سمت معروف، به‌سمت همه‌ی کارهای نیکو حرکت دهند؛ و نهی از منکر یعنی همه را از بدی‌ها، از پستی‌ها، از پلشتی‌ها دور بدارند. هرکدام از این چهار شاخص به‌نحوی ترجمان ساخت و هندسه‌ی نظام اسلامی است. در حاشیه عرض بکنیم که این معنای مهمّ امر به معروف و نهی از منکر را نباید به مسائل زیر نصاب اهمّیّت منحصر کرد؛ بعضی تصوّر میکنند امر به معروف و نهی از منکر منحصر میشود به اینکه انسان به فلان زن یا فلان مردی که یک فرع دینی را رعایت نمیکند تذکّر بدهد؛ البتّه اینها امر به معروف و نهی از منکر است امّا مهم‌ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر نیست. مهم‌ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از امر به بزرگ‌ترین معروفها و نهی از بزرگ‌ترین منکرها. بزرگ‌ترین معروفها در درجه‌ی اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ این امر به معروف است. معروفی بالاتر از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی نداریم؛ هر کسی که در این راه تلاش کند، آمر به معروف است؛ حفظ عزّت و آبروی ملّت ایران، بزرگ‌ترین معروف است. معروفها اینها هستند: اعتلای فرهنگ، سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانوادگی، تکثیر نسل و تربیت نسل جوان آماده‌ی برای اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فنّاوری، استقرار عدالت قضائی و عدالت اقتصادی، مجاهدت برای اقتدار ملّت ایران و ورای آن و فراتر از آن، اقتدار امّت اسلامی و تلاش و مجاهدت برای وحدت اسلامی؛ مهم‌ترین معروفها اینها است و همه موظّفند در راه این معروفها تلاش کنند؛ امر کنند. نقطه‌ی مقابل اینها هم عبارت است از منکرها. ابتذال اخلاقی منکر است، کمک به دشمنان اسلام منکر است، تضعیف نظام اسلامی منکر است، تضعیف فرهنگ اسلامی منکر است، تضعیف اقتصاد جامعه و تضعیف علم و فنّاوری منکر است؛ از این منکرها باید نهی کرد.اوّلین آمر به‌ معروف هم خود ذات مقدّس پروردگار است که میفرماید: اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ وَ ایتآئِ ذِی‌القُربی وَ یَنهی عَنِ الفَحشآءِ وَ المُنکَرِ وَ البَغی؛(۶) خدا آمر به معروف و ناهی از منکر است؛ معروفها هم مشخّص شده است، منکرها هم معلوم شده است. وجود مقدّس پیامبر معظّم اسلام (صلّی ‌الله ‌علیه‌ و آله) از برترین آمران به معروف و ناهیان از منکر است؛ آیه‌ی قرآن [میفرماید] «یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ ینهاهُم عَنِ المُنکَر»؛(۷) ائمّه (علیهم‌السّلام) بزرگ‌ترین آمران به معروف و ناهیان از منکرند؛ در زیارت میخوانید: اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاةَ وَ اَمَرتَ بِالمَعروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ المُنکَر؛(۸) مؤمنین و مؤمنات در هر نقطه‌ای از جهان اسلام آمران به معروفند که فرمود: وَ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولیآءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ یَؤتونَ الزَّکوة؛(۹) اینها چهار پایه‌ی اصلی برای نظام‌سازی است که از هرکدام از اینها، شاخه‌هایی منشعب میشود. نظام اسلامی متّکی است به اقامه‌ی صلات، ایتاء زکات، امر به ‌معروف، و نهی از منکر؛ یعنی انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم در نظام اسلامی.

 
                                 نمودار                            
 
 

:: بازدید از این مطلب : 289
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : فرزاد آتشکار
دو شنبه 25 خرداد 1394

 

 

در طول این ۳۵ سالی که گذشته است، همواره و همیشه هیبت این حرکت عظیم مردمی، چشم دشمنان جمهوری اسلامی را گرفته است. خیلی رجزخوانی کردند، هرچه توانستند تلاش کردند امّا ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی در نظر اینها هیبت داشته است؛ این هیبت را ما باید حفظ کنیم؛ این هیبت بایستی محفوظ بماند؛ واقعیّت هم هست، توهّم نیست.

یک ملّت اگر نتواند از هویّت خود، از عظمت خود، آن‌چنان که هست، در مقابل بیگانگان دفاع بکند، قطعاً توسری خواهد خورد؛ بروبرگرد ندارد.

من نمیفهمم مذاکره در زیر شبح تهدید چه معنایی دارد؟ مذاکره کنیم زیر شبح تهدید! مثل اینکه یک شمشیری بالای سر [ما باشد]. ملّت ایران این‌جوری نیست؛ ملّت ایران مذاکره‌ی زیر سایه‌ی تهدید را برنمیتابد. چرا تهدید میکنند؟ چرا غلط زیادی میکنند؟ میگوید اگر چنین نشود، چنان نشود، ممکن است ما حمله‌ی نظامی به ایران بکنیم؛ اوّلاً که غلط میکنید؛ ثانیاً من در زمان رئیس‌جمهور قبلی آمریکا -  آن‌وقت هم تهدید میکردند - گفتم دوران بزن‌ودررو تمام شده؛ این‌جور نیست که شما بگویید میزنیم و درمیرویم؛ نخیر، پاهایتان گیر خواهد افتاد و ما دنبال میکنیم. این‌جور نیست که ملّت ایران رها کند کسی را که بخواهد به ملّت ایران تعرّضی بکند؛ ما دنبال خواهیم کرد.

طرف مقابل با وقاحت تمام ما را تهدید نظامی میکند؛ با وقاحت، مرتّب تهدید نظامی میکند؛ چند وقتی بود ساکت بودند، باز چند روز قبل از این یکی از آنها دهن باز کرد و راجع به گزینه‌های روی میز و گزینه‌ی نظامی بنا کرد حرف زدن. خب این لاف را میزنند، این غلط زیادی را میکنند، آن‌وقت میگویند جمهوری اسلامی قدرت دفاع را از خود سلب کند؛ این حرفی که آنها میزنند ابلهانه نیست؟

 


:: بازدید از این مطلب : 268
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : فرزاد آتشکار
سه شنبه 19 خرداد 1394


:: بازدید از این مطلب : 2491
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : فرزاد آتشکار
سه شنبه 19 خرداد 1394


:: بازدید از این مطلب : 186
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : فرزاد آتشکار
سه شنبه 19 خرداد 1394

 

 

 

«الان جنگ زیلوی بیت رهبری با فرش هزارشانه است»

زیلو در قیاس با فرش به عبارتی هیچ قیمتی ندارد لیکن آنجا که بدل به «نماد» می‌شود، قصه فرق می‌کند. جمهوری اسلامی گاه هست که غیرمستقیم سخن با همین نمادها می‌گوید. بالکن ساده حسینیه محقر جماران، فقط محل سخنرانی‌های امام راحل نبود، بلکه خود نیز فی‌ حد ذاته سخن‌ها داشت برای ما. خمینی گاه با زبان به ما می‌گفت «عالم محضر خداست» گاه با کوچک بودن خانه‌اش به ما نشان می‌داد خوی اشرافی، معصیت است، مع‌ذلک «در محضر خدا معصیت نکنید»! بالا برویم، پایین بیاییم دنیا خمینی را بت‌شکن بزرگی می‌شناسد که از قضا روی یک صندلی سفید بی‌نهایت ساده می‌نشست؛ هیچ هم قید و بند این را نداشت که رنگ این دیوار با رنگ آن ستون بخواند و از این چیزها! حضرت روح‌الله در فکر تناسب دیگری بود! تناسب میان نظام جمهوری اسلامی و زندگی پابرهنه‌ها! و برهم زدن این تناسب یعنی که معصیت! درست یا غلطش، ایضا چگونگی انجامش، موضوع این متن نیست لیکن خرجی که برای حرم امام شد هرگز نتوانست اندازه یک زیلوی ساده چند در چند، تناسب برقرار کند با امام و حرم امام. فضای مجازی و واقعی ندارد؛ گاهی از یک زیلو کارها می‌رود که از هزار سقف و ستون منقش نه! گاهی یک زیلو چنان موجی راه می‌اندازد که تو گویی طرف با دریای بیکرانی! بزرگان حتی در کارهای اینچنینی هم پیام صادر می‌کنند!
دوازدهم بهمن 57 امام بزرگوار ما می‌توانست در همان فرودگاه یا در همان میدان آزادی با «مادران فرزند از دست داده» سخن بگوید اما انتخاب بهشت زهرا سلام‌الله‌علیها یعنی «پیام». فی‌الحال اطراف حرم امام؛ کمی دورتر، کمی نزدیک‌تر، محل زندگی کدام قشر جامعه است؟! باقرآبادی‌ها اصلاً خمینی تحریف‌شده را نمی‌شناسند! برای ولی‌نعمتان خمینی، خمینی مردی بود که اصرار داشت، عمد داشت، قصد داشت، هدف داشت، نیت داشت بلکه با همین نمادها و نشانه‌ها داد بزند، فریاد بزند، بانگ برآورد که من در دوگانه اسلام پابرهنه‌ها و اسلام مرفهین بی‌درد، بی‌هیچ برو برگردی، رأی به اسلام پابرهنه‌ها می‌دهم. پنجشنبه 14 خرداد 94 خامنه‌ای با 2 ابزار به جنگ تحریف‌کنندگان خمینی رفت؛ یکی ابزار زبان، یکی ابزار زیلو! اگر حضرت روح‌الله گاه با صندلی ساده‌اش هم با مردم خویش حرف می‌زد، حضرت سیدعلی هم گاه با ما سخن می‌گوید به زبان چفیه روی دوش، زیلوی زیر پا! با خامنه‌ای، خمینی تحریف نخواهد شد؛ تا نمادها و نشانه‌های بیت رهبری هست، حسینیه جماران نیز تحریف نخواهد شد. زیبایی، شکوه و حتی کلاس، گاه می‌تواند در یک زیلوی چند در چند بیشتر جمع باشد تا فلان جا و بهمان جا. در حرم جدید امام، هیچ چیز متناسب‌تر از «زیلوی بیت» با زندگی ساده و صمیمی خمینی نبود، هیچ چیز! در خانه‌های مجلل، شاید بتوان خواب امام را دید اما به ندرت سعادت ادامه راه امام دست می‌دهد! پنجشنبه‌ای که گذشت، رهبر انقلاب، مبتنی بر بینات بیانات امام اشاره به 7 اصل کردند لیکن اصل هشتم، درس زیلو بود! بعضی‌ها چون توهم زده‌اند عصر خمینی گذشته است، خیال برشان داشته که عصر ساده‌زیستی هم گذشته! در نظام مقدس جمهوری اسلامی، ساده‌زیستی یک فرهنگ است. ساده‌زیستی را «پوپولیسم» نامیدن، یعنی تحریف بالکن ساده حسینیه محقر جماران، یعنی تحریف امام! حضرات حتم داشته باشند که با این انگ‌ها و این زخم‌زبان‌ها، ما زیلوی ساده بیت مولای خود را به کاخ‌های مرمرین شهر نخواهیم فروخت! از فضای مجازی تا همین فضای واضح و ملموس، واقعیت آن است که زیلو به‌خوبی از پس فرش هزار شانه برآمده! زیلو از جنس ساده است اما وقتی در صحنه نبرد حاضر می‌شود، رنگ معنی به خود می‌گیرد و اینچنین موجی به راه می‌اندازد. گاه هست که با یک زیلو، خود را می‌توان خرج امام، حریم و حرمش کرد، گاه هست که با کلی خرج و مخارج، نمی‌توان از امام و امت دلبری کرد! راستی که برای یک زیلوی ساده، عجب قیمتی گذاشتند مردم!
عجب احترامی! در عالم، ارزش‌هایی هست که با پول به دست نمی‌آید، بلکه باید با یک زیلوی ساده، آن ارزش‌ها را به دست آوری! «زیلوی بیت» به سنگر شهدا می‌آید! به خانه کوچک باقرآبادی‌ها می‌آید! به بالکن ساده حسینیه محقر جماران می‌آید! به اسلام کوخ‌نشینان می‌آید! به امام مستضعفان می‌آید! به نهج‌البلاغه حضرت ابوتراب می‌آید! نشیمنگاه طلحه و زبیر گمانم خیلی گرم و نرم بود که علیه علی و عدل، غائله جمل را راه انداختند. زیلوی عدالت، آن مصاف تاریخی را از جماعت شکم‌پرست برد. باز هم اگر امری دائر شود، حضرات بدانند که غلبه از آن زیلوی عدل و داد است! بر فرض که خرج کردن - آن‌هم بر این سیاق - برای حرم خمینی زیبا باشد، لیکن زیلوی بیت خود را خرج مصرع ساده‌زیستی امام کنی از آن هم زیباتر است. خیلی زیباتر! اصلاً قابل قیاس نیست! اصلاً و ابداً! در حرم جدید امام، خیلی چیزها به چشم می‌آمد اما این کجا که بعضی چیزها چشم ملت را بزند، این کجا که یک زیلوی ساده چند در چند چشم‌نوازی کند دیدگان ملت را؟!


:: بازدید از این مطلب : 242
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : فرزاد آتشکار
دو شنبه 18 خرداد 1394

 

رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی فرمودند: «مسئله‌ی هسته‌ای به‌صورت یک گره در آمده است، این، راه‌حل‌هایی دارد، آن راه‌حل‌ها متوقف به تقویت درونی ماست. اگر این تقویت در درون انجام بگیرد، آن کار آسان خواهد شد.» در یادداشت زیر سعی شده است تا این موضوع مورد واکاوی و تحلیل قرار بگیرد.

بیش از یک دهه است که موضوع هسته‌ای ایران به عنوان یک چالش بین‌المللی از سوی رسانه‌ها و دولت‌های غربی به افکار عمومی جهان معرفی شده است. در طول این سال‌ها، پرونده‌ی هسته‌ای ایران با افت‌وخیزهای مختلفی مواجه بوده است. در اوایل دهه‌ی ۸۰ شمسی حتی توافقی میان ایران و سه کشور اروپایی انجام شد، اما دیری نپایید که آن توافق به دلیل زیاده‌خواهی‌های طرف غربی منحل شد و باز هم پرونده‌ی هسته‌ای به خانه‌ی اول خود بازگشت.

در طول مذاکرات دو سال اخیر نیز سطح توقعات غرب و مخصوصا آمریکا تا بدان‌جا افزایش یافت که در آستانه‌ی «مذاکرات لوزان»، رئیس‌جمهور آمریکا با تکرار مواضع قبلی خود اذعان کرد که ایران می‌بایست برای رسیدن به توافق، «امتیازات» بیشتری بدهد! حتی گفت‌وگوهای نُه روزه‌ی لوزان هم نتوانست چاره‌ی کار شود و رئیس‌جمهور آمریکا، بلافاصله بعد از اعلام بیانیه‌ی مطبوعاتی مذاکرات، جلوی دوربین رفت و با اشاره به اینکه به ایران «اعتمادی» ندارد و هرگونه توافقی صرفا بر مبنای «راستی‌آزمایی» است گفت: «ایران با محدودیت شدید در برنامه‌ی خود مواجه خواهد شد و ایران همچنین با بیشترین بازرسی‌های شدید و سرزده و رژیم شفافیت موافقت کرد که هرگز در هیچ برنامه‌ی هسته‌ای در تاریخ درباره‌ی آن مذاکره نشد. بنابراین این توافق براساس اعتماد نیست بلکه براساس راستی‌آزمایی بی‌سابقه است.»

گره پرونده‌ی هسته‌ای ایران کجاست؟ 

با این توضیحات سؤالی که مطرح می‌شود این است که گره پرونده‌ی هسته‌ای ایران کجاست و چگونه باز خواهد شد؟ ایران می‌بایست چه تدبیر و سیاستی به‌منظور رسیدن به بهترین راه‌حل اتخاذ کند؟ چاره‌ی کار در چیست؟

به نظر می‌رسد حل مسئله‌ی هسته‌ای و باز شدن گره آن، در گرو فهم «دقیق»، «همه‌جانبه» و از «همه‌ی ابعاد آن» - و نه صرفا تمرکز بر مسئله‌ی هسته‌ای- است. برای فهم، تحلیل و اتخاذ بهترین راه‌حل می‌بایست به همه‌ی «زمینه‌ها» و «پیش‌زمینه‌ها» ی به‌وجودآورنده‌ی یک «رخداد» توجه کرد. بنابراین باید فراتر از هسته‌ای و یا بهتر بگوییم مبتنی بر یک «نگاه کلان» به این مسئله نگریست و ابعاد و زوایای آن را مشخص کرد. از این زاویه، اگرچه می‌توان موضوعات مختلفی را بیان کرد اما در ذیل به دو موضوع اشاره می‌شود:

یکم. از حیث نسبت‌های چهارگانه‌ی منطق (نسب اربع)، نسبت میان ایران و آمریکا از جنس «تباین» است. این دو کشور، حتی در موضوعات مشترک، از حیث «نظر» (ماهیت، اندیشه و ایدئولوژی) و «عمل» (اقدامات، راهبردها و تاکتیک‌ها) در تقابل با هم قرار دارند. این همان موضوعی است که رهبر انقلاب چند روز پیش در در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام، از آن با عنوان تقابل «گفتمان نوین اسلامی» در برابر «گفتمان جاهلیت مدرن» یاد کرده و فرمودند: «چشمان تیزبین ملّت‌ها می‌تواند تشخیص بدهد؛ می‌تواند این دو گفتمان را در مقابل هم ببیند. این دو گفتمان با هم آشتی نمی‌کنند، این دو گفتمان به هم نزدیک نمی‌شوند؛ نمی‌توانند آشتی کنند. یک گفتمان گفتمان ظلم و ستیزه‌گری با مظلومان و ملّت‌ها است؛ یک گفتمان گفتمان حمایت از مظلومان و مقابله‌ی با ظالمان است؛ این‌ها چطور می‌توانند دست به هم بدهند؟ چطور می‌توانند به هم نزدیک بشوند؟»

 

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/24406/C/13920815_0124406.jpg

 

مسأله، هسته‌ای نیست!    

 

به همین علت اساسا رهبر انقلاب به مذاکره‌ی با آمریکا خوشبین نیستند. البته این عدم خوشبینی، نه دیدگاهی برخاسته از شرایط سال‌های اخیر، بلکه مبتنی بر یک «نگاه معرفتی و گفتمانی» و البته برخاسته از «تجربه‌ی تاریخی» ملت ایران است. ۲۴ سال پیش، در نخستین سال‌های رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در سال‌هایی که تازه بحث رابطه‌ی ایران و آمریکا داغ شده بود، ایشان به همین مسئله اشاره کرده و چنین گفتند: «مرتب از رئیس‌جمهور آمریکا سؤال مى‌کنند که نظر شما راجع به روابط با جمهورى اسلامى چیست؛ او هم مى‌گوید ما جداً اصرار داریم که روابطمان را با ایران حسنه کنیم! این حرف، یک حرف غیرصادقانه است. بله، با جمهورى اسلامىِ اسمى، با جمهورى اسلامى‌اى که از ارزش‌ها و هدف‌هاى اسلامى صرف‌نظر کند، با جمهورى اسلامى‌اى که دیگر اسمش یک دروغ خواهد بود، آمریکایی‌ها حاضرند آشتى کنند و همکارى نمایند؛ اما با جمهورى اسلامى‌اى که ارزش‌هاى اسلامى را به‌صورت حیاتى‌ترین خواسته‌هاى خود در دست بفشرد و از آن صرف‌نظر نکند، دلشان صاف نیست و نخواهد شد.» درست در همین سال‌ها بود که بیل کلینتون، میز ریاست جمهوری ایالات متحده را بر عهده داشت و اتفاقا در دوره‌ای که برخی از افراد و جریان‌های سیاسی داخلی، خوش‌باورانه صحبت از سرگیری روابط ایران و آمریکا می‌کردند، تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی و سیاسی جدید بر ایران آغاز شد. در دوران همین رئیس‌جمهور دموکرات آمریکا بود که سیاست «مهار دوجانبه» به اجرا در آمد. دو سال بعد، کلینتون کلیه شرکت‌های آمریکایی را از مبادله‌ی اقتصادی با ایران منع کرد. بعد از آن نیز قانون «داماتو» و قانون «تحریم ایران و لیبی» به تصویب رسید. هدف  از اجرای همه‌ی این قوانین و طرح‌ها، جلوگیری از افزایش قدرت اقتصادی و سیاسی ایران بود آن‌چنان‌که رهبر انقلاب در دیدار ۲۹ بهمن‌ماه ۹۳ چنین فرمودند:

هدف اصلی از مذاکرات، لغو همه‌ی تحریم‌ها و به تبع آن گشایش اقتصادی و حل مشکلات معیشتی مردم است. اما گفته‌اند و درست هم گفته‌اند که در عالم سیاست نباید همه‌ی تخم‌مرغ‌ها را در یک سبد چید. سیاستمدار چیره و زبردست آن کسی است که برای حل یک «مسئله»، چندین «راه‌حل» داشته باشند.

«از بعد از تمام شدن جنگ، یعنی از سال ۶۷ که هشت سال دفاع مقدّس تمام شد، یک برنامه‌ریزیِ عمومیِ قدرت‌های استکباری وجود داشت برای اینکه نگذارند ایران اسلامی تبدیل بشود به یک قدرت اثرگذار اقتصادی در منطقه؛ سعی کردند، روی این کار کردند. خب، جنگ که تمام شد، ما شروع کردیم به برنامه‌ریزی برای مسائل اقتصادی و پیشرفت‌ها؛ مشغول برنامه‌ریزی شدیم؛ این‌ها فهمیدند که اگر جلوی ایران را نگیرند، اگر چنان‌چه اخلالگری نکنند، دخالت نکنند، مزاحمت نکنند، ایران اسلامی با توانایی‌های خود - که آن روز سایه‌ی وجود شریف امام بزرگوار هم بر سر ما بود و حیات مبارک ایشان ادامه داشت - با تکیه‌ی به اسلام، با تکیه‌ی به مردم، تبدیل خواهد شد به یک قطب اقتصادی منطقه‌ای و روی اقتصاد منطقه و اقتصاد بین‌الملل اثر خواهد گذاشت، [لذا] برنامه‌ریزی شد برای اینکه نگذارند.»
دوم. به نظر می‌رسد اصلی‌ترین هدف مقامات آمریکایی از مذاکرات با ایران، «تغییر رفتار» ایران است نه مسئله‌ی هسته‌ای. بنابراین پرونده‌‌ی هسته‌ای «فرع» است و تغییر رفتار ایران «اصل». پس آمریکایی‌ها دنبال توافقی هستند که از طریق آن بتوانند رفتار ایران را تغییر دهند. توماس فریدمن، نویسنده‌ی معروف «نیویورک تایمز» نیز در مصاحبه‌ای به این موضوع اشاره کرد و گفت: «به نظر من با توافقی که اوباما با ایران بر سر مسئله‌ی هسته‌ای انجام می‌دهد امکان این تغییر در داخل ایران فراهم می‌شود. البته من نمی‌خواهم در این خصوص پیشگویی انجام دهم اما دست کم این امکان وجود دارد که با این توافق، مشارکت ایران در مسائل جهانی بیشتر شود و در نتیجه آن تغییراتی در داخل ایران رخ دهد.» به همین دلیل و مواردی از همین دست است که آمریکا به مذاکرات با ایران نیاز دارد. اولا آنکه اوباما یکی از معدود رؤسای‌جمهوری است که تاکنون از خود «میراث» ی بر جای نگذاشته است و حال، به سرانجام رساندن توافق هسته‌ای با ایران، می‌تواند بهترین میراث اوباما در سال پایانی دولت وی باشد. ثانیا اینکه آمریکا گزینه‌ی دیگری غیر از «مذاکره» ندارد. حمله‌ی نظامی به‌عنوان آلترناتیو مذاکره، تنها گزینه‌ی محتمل دیگر آمریکا است که با توجه به بحران‌های عدیده‌ای که در حال حاضر آمریکا گریبانگیر آن‌ها است، و نیز با توجه به برآوردهای واقع‌بینانه‌ای که آمریکایی‌ها از توان نطامی و دفاعی ایران دارند، کاملا غیرمعقول و هزینه‌زا است. کمااینکه باراک اوباما سال گذشته، در سخنرانی خود در دانشکده‌ی نظامی وست‌پوینت به این نکته اشاره کرد که راهبرد جدید آمریکا، پرهیز از «مداخله‌ی مستقیم» (یعنی درگیری نظامی) در سایر کشورها و استفاده از بازیگران نیابتی و منطقه‌ای است.

 

 راهکار جایگزین برای حل مسئله
تا اینجا مشخص شد که گره پرونده‌ی هسته‌ای ایران در کجاست، حال باید به این پرسش پاسخ داد که پس چاره‌ی کار چیست؟

 

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/29146/C/13931221_0129146.jpg

 

با اصل انقلاب مخالفند

می‌دانیم که هدف اصلی از مذاکرات، لغو همه‌ی تحریم‌ها و به تبع آن گشایش اقتصادی و حل مشکلات معیشتی مردم است. اما گفته‌اند و درست هم گفته‌اند که در عالم سیاست نباید همه‌ی تخم‌مرغ‌ها را در یک سبد چید. سیاستمدار چیره و زبردست آن کسی است که برای حل یک «مسئله»، چندین «راه‌حل» داشته باشند. حال اگر بپذیریم که مهم‌ترین و بزرگ‌ترین مسئله‌ی حال کشور، اقتصاد است، به نتیجه رسیدن مذاکرات، صرفا یکی از راه‌حل‌ها (آن هم به اذعای کارشناسان، نه چندان مهم) برای حل این مشکل است. اما حل مشکلات اقتصادی کشور راه‌حل‌هایی دیگری هم دارد که اتفاقا در دسترس‌تر و سهل‌الوصول‌تر از به نتیجه رسیدن توافقات و دل بستن به «نقطه‌های خیالی» است. «مقاوم‌سازی اقتصاد» و «ساخت مستحکم درون»، مهم‌ترین راهکارهای مطمئن و کارآمد است که می‌تواند به‌عنوان آلترناتیو توافق هسته‌ای نقش ایفا کند.
چندی پیش، روزنامه‌ی «لس آنجلس تایمز» در گزارشی به همین موضوع پرداخت و اشاره کرد: «این درست است که تحریم‌های تحمیلی واشنگتن، اروپا و شورای امنیت سازمان ملل در رساندن ایران به میز مذاکره نقش حیاتی داشته‌اند اما این به آن معنا نیست که فشار اقتصادی و مالی به اندازه کافی قدرتمند است که تهران را مجبور به یک توافق کند. ایران از کاهش فروش نفت، کاهش ارزش پول، کسری بودجه و محدودیت‌های بانکی و مالی در حال صدمه دیدن است. اما ظرفیت ایران برای مقاومت در برابر درد اقتصادی و مشارکت در آنچه رهبر عالی ایران آن را «اقتصاد مقاومتی» می‌خواند- مقاومت در برابر تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی خارجی-  بسیار بیشتر از آن چیزی است که ما تصور کنیم.»
به نظر می‌رسد یکی از دلایل انتخاب هوشمندانه‌ی شعار سال به نام «دولت و ملت، همدلی و هم‌زبانی» از سوی رهبر انقلاب برای پیش‌برد این اهداف باشد. شرایطی که در آن دولت و ملت در کنار هم، بستر لازم برای «قوی شدن» هرچه بیشتر کشور را فراهم کنند.

 


:: بازدید از این مطلب : 221
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : فرزاد آتشکار
دو شنبه 18 خرداد 1394

«جنگ نیابتی»

کلیدواژه‌ای است که رهبر انقلاب در چند دیدار اخیر خود به آن اشاره کرده‌اند. برای مثال، ایشان در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی چنین فرمودند: «امروز سیاست‌های خباثت‌آلود استکبار در منطقه‌ی ما ایجاد جنگ‌های نیابتی است؛ برای منافع خودشان، کشورهای منطقه را یا گروه‌هایی در داخل کشورها را تحریک کنند و وادار کنند که به جان هم بیفتند و آنها منافع خودشان را دنبال کنند.» در یادداشت زیر تلاش شده است تا دلایل آمریکا برای روی آوردن به جنگ نیابتی مورد واکاوی قرار بگیرد.

آمریکا و چرایی اتخاذ استراتژی جنگ نیابتی

سیاست ورود به منازعات بین‌المللی یا انزوا، یکی از مسائلی بوده است که آمریکایی‌ها از بدو تولد کشورشان با آن مواجه بوده‌اند. برای مثال، یکی از انتقاداتی که به این کشور در خصوص علل جنگ جهانی دوم وارد است، اتخاذ سیاست بی‌طرفی و انزوا توسط این کشور در آن مقطع تاریخی است. اما با گذر زمان و رهگیری منافع در نقاط متفاوت عالم، رویکرد این کشور از انزوا به حضور مستقیم در مناقشات تغییر مسیر داد؛ به‌گونه‌ای که جنگ سرد عرصه‌ی منازعه‌ی مستقیم بین این کشور و شوروی برای بلوک‌بندی بین‌المللی بود و نقطه‌ی اوج این سیاست نیز در بحران موشکی کوبا رخ نمایاند. بعد از این ماجراها، آمریکا به‌هیچ‌وجه سیاست انزواطلبی و عدم ورود به منازعات را پیش نگرفته است. بدین‌ترتیب، آمریکا در برخی کشورها، سیاست مداخله‌ی مستقیم نظامی یکجانبه (شبیه عراق) و در بعضی نیز سیاست مداخله‌ی چندجانبه را پیش گرفته است (شبیه افغانستان). اما در دو دهه‌ی اخیر، ادبیاتی خاص وارد فضای استراتژی نظامی این کشور شده است با عنوان «جنگ نیابتی». سؤال اینجاست که چرا رویکرد آمریکایی‌ها از مداخله‌ی مستقیم به مداخله‌ی نیابتی تغییر یافته است.


:: بازدید از این مطلب : 295
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : فرزاد آتشکار
دو شنبه 18 خرداد 1394

مسئله‌ی تحریف شخصیت امام خطر بزرگی محسوب می‌شود، آن راهی که می‌تواند مانع از این تحریف شود،
بازخوانی اصول امام است. امام را نباید به عنوان صرفاً یک شخصیت محترم تاریخی، مورد توجه قرار داد،
 بعضی این‌جور می‌خواهند امام را بشناسند و بشناسانند و این غلط است.

مهم‌ترین اصول امام خمینی(رحمه‌الله)

 


:: بازدید از این مطلب : 270
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : فرزاد آتشکار
شنبه 16 خرداد 1394


:: بازدید از این مطلب : 283
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
جوانان بسیجی با بصیرت دیروز با پیروی از ولایت رستگار شدند.بیائید ما هم رستگار شویم.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بسیجی،بصیرت،ا